جدول جو
جدول جو

معنی کانی سور - جستجوی لغت در جدول جو

کانی سور(سِیْ یِ شُ رُلْ لاه)
دهی است از دهستان دشت طال بخش بانۀ شهرستان سقز. واقع در 17هزارگزی شمال باختری بانه و دوهزارگزی جنوب شوسۀ بانه به سردشت. ناحیه ای است واقع در دشت سردسیر و دارای 102 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، توتون و ارزن است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 38500 گزی خاوری مهاباد و ده هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت. ناحیه ای است کوهستانی معتدل و دارای 69 تن سکنه از رود خانه مهاباد مشروب میشود. محصولاتش غلات، چغندر، توتون، و حبوب است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام رود بابل آنگاه که رود بابل از چهل آب فیروزکوه سرچشمه میگیرد و در بابلسر بنام رود بابل نامیده میشود، نام موضعی بدانجا
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام یکی از پاسگاههای مرزبانی بخش مهران شهرستان ایلام. واقع در 35هزارگزی شمال باختری مهران در کنار مرزایران و عراق ناحیه ای است گرمسیر و از زه آب در گانی پلنگ مشروب میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج. واقع در 54هزارگزی شمال باختری دیواندره و 11هزارگزی شمال شوسۀ سقز. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 240 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات، حبوب، توتون، روغن و پشم است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی آنان پشم ریسی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
دهی است از دهستان رحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع در 10هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 7500 گزی شمال باختری شوسۀ میاندوآب به مهاباد. ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل و دارای 103 تن سکنه است. از سیمین رود مشروب میشود. محصول آنجا غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت است از صنایع دستی آنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع در 28500 گزی شمال خاوری بوکان و 26هزارگزی خاوری شوسۀ بوکان به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی معتدل سالم و دارای 81 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوب، لبنیات است اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان دشت طال بخش بانۀ شهرستان سقز، واقع در 22هزارگزی شمال باختری بانه 2هزارگزی شیدیله، دارای 30 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی است از دهستان پشت آربابا بخش بانۀ شهرستان سقز واقع در 25هزارگزی جنوب باختری بانه و 2هزارگزی مرز ایران و عراق، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 15 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 29هزارگزی خاور مهاباد و 12هزارگزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی معتدل سالم و دارای 137 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات، توتون و حبوب است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ وِ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج. واقع در 47هزارگزی جنوب باختری قلعۀ جوانرود. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای بیست تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
دهی است از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 33هزارگزی باختر شوسۀ بوکان به سقز. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر، سالم و دارای 230 تن سکنه است. از رود خورخوره مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و حبوب است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
توانگر و مالدار، صاحب جمعیت بسیار. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بکنایت یعنی بسیار بخشنده، مثل کان یمین
لغت نامه دهخدا
(یِ)
هندباء شامی. رجوع به انطوبیا شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
شاعری فارسی زبان از بخاراست. و معما را نیک میداند و طبعش غرایب پسند است. از اوست این مطلع:
نه داغ تازه مرا بر دل مشوش بود
ز کاروان غمت مانده جای آتش بود.
(از مجالس النفائس میر علیشیر نوایی چ حکمت ص 160 و 90)
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان سرشیوه بخش مریوان شهرستان سنندج که در 34 هزارگزی شمال خاوری دژ شاهپور و 8 هزارگزی شمال خاوری ویله واقع شده، کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد، آبش از چشمه ها و محصولش غلات، توتون و لبنیات است، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو، و صعب العبور میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در4هزارگزی جنوب سردشت و 4 هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی، معتدل، سالم و دارای 35 تن سکنه. از رود خانه سردشت مشروب میشود و محصولاتش غلات، توتون، کتیرا و مازوج است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کان یسار
تصویر کان یسار
توانگر توانگر مالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کان یسار
تصویر کان یسار
((یَ))
توانگر، مالدار
فرهنگ فارسی معین
زمینی که سطح آن نسبت به پیرامونش بلندتر و مرتفع تر باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
خوشه ای که تازه دانه بسته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
کدام ور، کدام سو
فرهنگ گویش مازندرانی